سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بـا حـضــرت دوسـت
درباره
یک بنده ی شرمنده[54]

هر آنچه در مورد نماز بیاموزم دوست دارم دیگران را نیز شریک آموخته هایم کنم دوســــت دارم بــنــدگی را با هــمه شــرمندگی ها

ویرایش
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
اوقات شرعی
اوقات شرعی
ارسال شده در سه شنبه 93/10/30 ساعت 11:25 ص توسط یک بنده ی شرمنده

درباره خواندن نماز در اول وقت، آثار و ثواب های زیادی قرار داده شده است؛ مانند: دو برابر شدن ثواب نماز، مورد محبت الهی قرار گرفتن و ... .

 

علما هم با توجه به همین موضوع، مردم را سفارش به انجام نماز در اول وقت نموده و آن را از اصول مهمّ سیر و سلوک و قُرب به سوی خدا و کمال انسانی دانسته اند.


درباره ثواب نماز اول وقت برخی از احادیث نقل شده از ائمه اطهار (ع) ذکر می شود:

 

1. یکی از اصحاب امام صادق (ع) به آن حضرت عرض کرد: یا ابا عبد اللَّه! مرا از بهترین وقت براى خواندن نماز صبح آگاه فرما. امام (ع) فرمود: هنگام طلوع فجر؛ زیرا خداوند مى‏فرماید: «به تحقیق که قرآن فجر مشهود است»[1]؛ یعنى، نماز صبح را هم فرشتگان روز و هم فرشتگان شب مشاهده می­کنند. پس اگر بنده‏اى نماز صبح خود را به هنگام طلوع فجر بخواند، ثواب آن دو بار در نامه اعمال او نوشته مى‏شود، هم فرشتگان روز مى‏نویسند و هم فرشتگان شب.[2]

 

2. حضرت موسى بن جعفر (ع): «[عطر] نمازهاى واجب که در اول وقت و با آداب و حدود مخصوص به خود خوانده مى‏شوند، از برگ­ها و ساقه‏هاى نو رسیده و شاداب و با طراوت آس[3] خوشبوتر است. پس بر شما است که نماز [واجب] را در اول وقت آن بجاى آورید».[4]

 

3. زُراره از امام باقر (ع) می پرسد: خداوند کار شما را به صلاح آورد، اداى نمازها در اول وقت آن بهتر است، یا در وسط وقت، یا در آخر وقت؟ امام (ع) فرمود: در اول وقت. رسول خدا (ص) فرمود: «خداوند عزّ و جلّ، کارهاى نیک را موقعى دوست دارد که در انجام آن تعجیل شود».[5]

 

4. امام صادق (ع): «هر که نمازهاى واجب را در اول وقت بخواند و درست ادا کند، فرشته آن را پاک و درخشان به آسمان رساند و آن نماز فریاد زند خدا تو را حفظ کند چنانچه حفظم کردی و تو را به خدا سپارم چنانچه مرا به فرشته‏اى کریم سپردى و هر که بدون عذر بعد از وقتش، آن را بدون دقت و ارتباط معنوی لازم بخواند، فرشته آن را سیاه و تاریک بالا برد و آن نماز فریاد کشد خدا ضایعت کند چنانچه ضایعم کردى و رعایتت نکند چنانچه رعایتم نکردى...».[6]

 

علمای بزرگ هم با توجه به این احادیث مردم را سفارش به انجام نماز در اول وقت نموده و آن را از اصول مهمّ سیر و سلوک و قُرب به سوی خدا و کمال انسانی دانسته اند.[7]

 

نتیجه: بر اساس روایات از ائمه اطهار (ع) و سفارش علما پسندیده این است که انسان اگر عذر شرعی نداشته باشد، نماز را در اول وقت آن بجا آورد تا مشمول آثار و ثواب آن شود.

 



[1]اسراء، 78:«أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلى‏ غَسَقِ اللَّیْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً»؛نماز را از زوال خورشید (هنگام ظهر) تا نهایت تاریکى شب [نیمه شب‏] برپا دار و همچنین قرآن فجر [نماز صبح‏] را چرا که قرآن فجر، مشهود (فرشتگان شب و روز) است.

 [2] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 3، ص 283، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365ش.

 [3] آس یا درخت مورد، از محصولات گرمسیرى است، و گویند عصاى حضرت موسى (ع) از چوب آن بوده است، همچنین به نوعى ریحان که بى‏اندازه خوشبوست، گفته مى‏شود. ر. ک: فرهنگ نفیسى، ج 1، ص 27، به نقل از: مجاهدى‏، محمد علی، پاداش نیکى‏ها و کیفر گناهان‏، ص 112،انتشارات سرور، قم، چاپ اول، 1381ش.

 [4] عاملی، شیخ حرّ، وسائل الشیعة، ج 4، ص 119، مؤسسه آل البیت (ع)، قم، 1409 ق.

 [5]الکافی، ج 3، ص 274.

 [6]وسائل الشیعة، ج 4، ص 123 و 124.

 [7]ر.ک: موسوی (امام خمینی)، سید روح الله،آداب الصلاة، ص 108، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، تهران، چاپ هفتم، 1378ش.

 




      
ارسال شده در دوشنبه 93/10/15 ساعت 9:48 ص توسط یک بنده ی شرمنده

اقامه نماز یعنی چه؟

 

در قرآن فعل یا به جا آوردن نماز با تعبیرات مختلفی همچون قضا، قیام، اتیان و اقامه بیان شده است که با توجه به تفاسیر آیات، اقامه نماز یک معنای بالاتر و والاتر از نماز خواندن فردی دارد و به معنای زنده کردن، زنده نگه داشتن، عزت و ارزش بخشیدن به نماز در جامعه و در بین مردم است.

در قرآن کریم در باره انجام نماز تعبیرات مختلفی بیان شده است:

 1. تعبیر به «قضاء نماز»:

 "فَإِذا قَضَیْتُمُ الصَّلاةَ فَاذْکُرُوا اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‏ جُنُوبِکُمْ "،[1] یعنی و هنگامى که نماز را به پایان رساندید، خدا را یاد کنید ایستاده، و نشسته، و در حالى که به پهلو خوابیده‏اید ...". در این آیه شریفه مراد از "قضاء نماز" به پایان رساندن و فارغ شدن از از انجام نماز به عنوان عبادت فردی است.

 2. تعبیر به «قیام بر نماز»:

 "إِنَّ الْمُنافِقینَ یُخادِعُونَ اللَّهَ وَ هُوَ خادِعُهُمْ وَ إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا کُسالى‏ یُراؤُنَ النَّاسَ وَ لا یَذْکُرُونَ اللَّهَ إِلاَّ قَلیلاً "؛ منافقان مى‏خواهند خدا را فریب دهند در حالى که او آنها را فریب مى‏دهد و هنگامى که به نماز برمى‏خیزند، با کسالت برمى‏خیزند و در برابر مردم ریا مى‏کنند و خدا را جز اندکى یاد نمى‏نمایند![2] در این آیه نیز مراد از قیام به نماز، آماده شدن یرای انجام نماز به عنوان عبادت فردی است.

 3. تعبیر به «اتیان نماز»:

"وَ لا یَأْتُونَ الصَّلاةَ إِلاَّ وَ هُمْ کُسالى‏ وَ لا یُنْفِقُونَ إِلاَّ وَ هُمْ کارِهُونَ"؛ و نماز به جا نمى‏آورند جز با کسالت، و انفاق نمى‏کنند مگر با کراهت![3] در این آیه نیز مراد از قیام به نماز، آماده شدن یرای انجام نماز به عنوان عبادت فردی است.

 4. تعبیر به «اقامه نماز»، به جاى خواندن نماز:

 "الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ"؛ همانان که نماز را برپا مى‏دارند، و زکات را مى‏پردازند و آنها به آخرت یقین دارند.[4]

 مفسران در باره تعبیر اقامه نماز می گویند: این تعبیر بالاتر از نماز خواندن هر فرد مسلمان و انجام تکلیف شخصی است، و اشاره به این است که مؤمنان نه تنها خودشان نماز مى‏خوانند، بلکه کارى مى‏کنند که این رابطه محکم با پروردگار همیشه و در همه جا برپا باشد.[5]

 در تفسیر المیزان آمده است: "... اقامه، به معناى بپا داشتن هر چیز است به نحوى که تمامى آثار آن چیز مترتب بر آن شود، و هیچ اثر و خاصیتى پنهان و مفقود نماند؛ مانند اقامه عدل، اقامه سنت، اقامه نماز، اقامه شهادت، اقامه حدود، اقامه دین و امثال آن".[6]

 همان گونه که در زیارت امام حسین (ع) می خوانیم: "اشهد انک قد اقمت الصلاة"؛ شهادت می دهم که تو نماز را به پاداشتی. در این جا اقامه نماز یعنی زنده کردن نماز، نه خواندن آن. البته در قرآن هر جا که نماز به معنای خواندن و به جا آوردن باشد با کلماتی مانند "مصلین" آمده است.[7]

همان گونه که بیان شد، تعبیر به اقامه نماز (به جاى خواندن نماز) اشاره به این است که مؤمنان نه تنها خودشان نماز مى‏خوانند، بلکه کارى مى‏کنند که این رابطه محکم با پروردگار هم چنان و در همه جا بر پا باشد، بنابراین اقامه نماز یک معنای بالاتر و والاتر از نماز خواندن فردی دارد و به معنای زنده کردن، زنده نگه داشتن، عزت و ارزش بخشیدن به نماز در جامعه و در بین مردم است.

 


.[1] نساء، 103. 

[2]. نساء، 142.  

[3]. توبه، 54.

[4]. لقمان، 4.

[5]تفسیر نمونه، ج ‏7، ص 88.

[6] ترجمه المیزان، ج ‏11، ص 62.

[7] "الا المصلین"، معارج، 22؛ "لم نک من المصلین"، مدثر، 43.




      
ارسال شده در دوشنبه 93/10/8 ساعت 10:53 ص توسط یک بنده ی شرمنده

نماز در ادیان مختلف و الهی وجود داشته است و در اصل یکی از مهمترین عبادت ها و آیین هایی بوده که پیروان با آن خداوند را عبادت و پرستش می کردند. در اینجا نماز در آیین ها و ادیان بزرگ و الهی را بیان می کنیم که نشان از بودن آن به شکل گسترده در ادیان دارد.


نمازگزاری در آیین زرتشت
نماز یکی از ارکان مهم آیین زرتشت است و زرتشتیان در راه دین داری و رسیدن به کمال به برپایی نماز امر شده اند. نماز زرتشتیان بسیار شبیه نماز مسلمانان بوده است که در پنج نوبت باید همراه با دعاهای مخصوص ادا می شد. هم چنین مقدماتی برای انجام این مراسم عبادی دارند که به مقدمات نماز در اسلام بی شباهت نیست. در کتاب دیانت زرتشتی آمده است: «زرتشتی ها هر 24ساعت را به 5 دوره یا گاه تقسیم می کنند و آداب مذهبی تابع این «پنج گاه» است. بر هر زرتشتی مومن فرض است که در هر یک از پنج دوره ادعیه و مناجات های خاص بخواند.(1) جان ناس در تاریخ جامع ادیان خود می گوید: افراد زرتشتی در هر وقت روز بخواهند می توانند به تنهایی به درون آتشکده بروند و قبل از ورود به معبد دست و روی خود را با آب شسته...»(2)

سرگرد لورنگ که خود یک زرتشتی است شرایطی را برای نماز زرتشتیان ذکر می کند که بی شباهت به مقدمات نماز در اسلام نیست که عبارت اند از:
1. پاک بودن تن از هرگونه کثافت و نجاست؛
2. پاک بودن لباس از هرگونه پلیدی؛
3. شستن دست و صورت که همان وضو باشد؛
4. پاک بودن جای نماز از هرگونه پلیدی و فساد؛
5. غصبی نبودن محل نماز.(3)
شباهت عجیب تر این که در صورت نبودن آب به جای وضو، باید تیمم کنند.
در بخش های مختلف اوستا پیروان زرتشت بر انجام نماز ترغیب و تشویق شده اند.(4) البته نه نمازی که فاقد روح و انس قلب باشد.(5)

نمازگزاری در آیین یهود
برای بررسی نماز در آیین یهود از سه منبع قرآن و روایات، تورات یا عهد عتیق و نویسندگان و مورخان صاحب نظر، مطالبی را نقل می کنیم.
حضرت موسی علیه السلام از همان آغاز رسالتش از سوی خداوند، به برپایی نماز مأمور می شود. وقتی حضرت موسی علیه السلام با همسرش از مدین عازم مصر می شود و در تاریکی و ظلمت شب نوری را در کنار طور مشاهده می کند و چون به سوی آن می رود تا شعله ای را از آن برگیرد و به سوی خانواده اش بازگردد، ندا می آید که: «اننی أنا الله لا اله الا أنا فاعبدنی و اقم الصلوه لذکری؛ همانا من الله هستم و معبودی جز من نیست. پس مرا عبادت کن و نماز را برای یاد من به پادار...» (طه:14) این آیه علاوه بر نمازگزاری بر انس و حضور قلب و نماز در آیین یهود دلالت دارد. در آیه شریفه خداوند از آن رو خطاب به موسی می فرماید: «نماز را برای یاد من به پا دار» که برپاداشتن نماز برای خدا با نماز بدون روح که همراه انس و حضور قلب نیست منافات دارد. این آیه بر نمازگزاری همراه با انس، در آیین یهود دلالت دارد. در منابع معتبر و اصیل دینی یهود نیز بر این موضوع تأکید شده است.(6)


حضرت موسی علیه السلام در تداوم رسالت الهی خود با برادرش هارون علیه السلام به برپایی نماز امر می شود. آیه شریفه می فرماید: «أوصینا الی موسی و أخیه... و اقیموا الصلاه؛ به موسی و برادرش وحی کردیم... و نماز بگذارید.»(7) هم چنین در آیه 77سوره بقره ضمن اشاره به پیمانی که از بنی اسرائیل گرفته شده، نماز را به عنوان یکی از ارکان و مواد این پیمان برشمرده است.
یهودیان نمازشان دارای مقدمات خاصی است؛ از جمله این که در حال جنابت نمی توان نماز خواند و بدن و لباس باید از هرگونه کثافت و پلیدی پاک باشد و دست ها و صورت را باید شسته و به سمت بیت المقدس، با خضوع و خشوع نماز را برپاداشت.(8) یهودیان برای نماز باید طاهر باشند؛ یعنی وضو بگیرند یا غسل کنند.(9) در آیین یهود نیز، مانند اسلام، نماز به صورت جماعت هم برپا می شود.(10)
در روایات نیز به جایگاه ممتاز نماز در آیین یهود اشاره شده است. در برخی روایات از نماز به عنوان پیمان محکم(11) آیین یهود یاد می شود. امام علی علیه السلام حضرت موسی علیه السلام را به خاطر نماز خواندن و گونه بر زمین نهادن به هنگام نماز به عنوان هم سخن با خود برمی گزیند(12) و در حدیث دیگر، از مباهات خداوند نزد فرشتگان به واسطه نمازگزاری در آیین یهود سخن به میان آمده است.(13) از مجموع این روایات می توان دریافت که نماز یکی از فرمان هایی بوده است که از سوی خداوند بر حضرت موسی علیه السلام و قومش ابلاغ شده است.
در کتاب مقدس یهود در مورد اصل وجوب(14) اهمیت نماز و دعا، (15) چگونگی برپایی نماز، (16) و مکان(17) و زمان نماز(18) مطالبی بیان شده است.
نماز در لفظ عبری «تفیلا» نامیده میشود. تفیلا به دو بخش کلی تفیلای عادی و تفیلای ویژه تقسیم می گردد.
تفیلای عادی:
این تفیلا در ایام عادی هفته (شنبه شب الی بعدازظهر جمعه) خوانده میشود. که به ترتیب عبارتند از:
1- شَحَریت (صبح)
2- مینحا (بعدازظهر)
3- عَرویت (شامگاه)
در کلیه تفیلاهای فوق یک بخش اصلی به نام «لَحَش» (به معنای آهسته) یا «شمُونِه عِسره» به معنای هجده دعا) مشترک و یکسان است اما مقدمات و مؤخرات این سه تفیلا با هم متفاوت هستند.
این بخش اصلی، لَحَش نام می گیرد. زیرا والاترین قسمت تفیلا بوده و به صورت آهسته ادا می گردد. همچنین «شمُونِه عِسره» نام دارد زیرا در ابتدای تدوین از 18 دعا تشکیل میشد که بعدها یک دعای دیگر در میان آن جای گرفت. اما همچنان نام اولیه بر آن اطلاق می گردد. در متن لحش گاه به مناسبت های مختلف (اول ماه و اعیاد خاص یا روزهایی که در آن روزه گرفته می شود) متن هایی اضافه می شود.
«شمُونِه عِسره» یا مدح و ستایش خداوند و ذکر اعتبار معنوی اجداد اولیه یهود (حضرت ابراهیم، اسحق و یعقوب) آغاز می گردد. سپس دعاهایی در طلب عقل و دانش، پذیرش توبه، عفو، برکت، عدالت، حمایت الهی از صادقان، ظهور ناجی جهان و توجه به دعای مومنین خوانده میشود. با دعاهایی در مدح خداوند و تقاضای صلح و سلامتی، این بخش اصلی تفیلا پایان می یابد.
نماز جماعتی در یهود با حضور حداقل ده نفر مرد بالغ (بالای 13 سال) برگزار می شود. در تفیلای جماعتی یک نفر به عنوان پیش نماز که «شالیَح صیپور» نام می گیرد، تفیلا را با صدای بلند میخواند اما بخش لحش را همانند سایرین آهسته می خواند. در تفیلاهای شحریت و مینحا دوباره بخش لحش توسط شالیح با صدای بلند قرائت می گردد.
مقدمات و مؤخرات نماز صبح طولانی تر از دیگر نوبت های تفیلا است اما در هر سه تفیلا این بخشها از گزیده تورات، تلمود، مزامیر داوود و متون مربوط به تفیلا تشکیل شده اند.
بخش مهمی که در تفیلاهای شحریت و عرویت علاوه بر بخش اصلی لحش وجود دارد متن «شِمَعْ ییسرائل» است که گزیده ای از آیات تورات است. در این قسمت توحید، پاداش و مجازات الهی و توجه به احکام خداوند مورد تاکید قرار گرفته است.
زمان مجاز برای خواندن تفیلای شحریت از حدود یک ساعت قبل از طلوع آفتاب تا حدود 4 ساعت پس از آن است. تفیلای مینحا نیم ساعت پس از ظهر شرعی تا دقایقی پس از غروب آفتاب خوانده می شود. و خواندن تفیلای عرویت از غروب آفتاب تا قبل از سپیده دم روز بعد است.
خواندن تفیلا در هر سه نوبت بر مردان بالغ واجب است و خانمها حداقل موظف به خواندن یک نوبت تفیلا هستند. در صورت عدم امکان خواندن یک نوبت تفیلا، می توان آن را از طریق دوبار خواندن نوبت بعدی جبران نمود.

شرایط خواندن تفیلا بطور خلاصه عبارت است از:
پاکی مکان و بدن نمازگزار و پوشیده بودن بدن در حد معمول.
آقایان هنگام تفیلا کلاه بر سر می نهند و زنان نیز موهای خود را در این مراسم می پوشانند.
علاوه بر این در تفیلای شحریت آقایان از دو نماد دیگر به نام های «صیصیت» و «تفیلین» استفاده می کنند.
صیصیت شامل پارچه ای است که بالاتنه را می پوشاند و در چهارگوشه آن بندهایی به روش خاص گره خورده اند و نشانی از احکام الهی هستند.
تفیلین، از دو محفظه چرمی تشکیل شده است که توسط بندهای چرمی، به بازو و پیشانی بسته می شوند. داخل این محفظه ها آیاتی از تورات (به صورت دست نوشته بر روی پوست دباغی شده مخصوص) قرار دارند که آن نیز نشانی از احکام و کلام الهی است.
در روزهای دوشنبه و پنجشنبه پس از قرائت شمونه عسره تومار دست نوشته تورات از جایگاه مخصوص خود در کنیسا خارج شده و بخش کوتاهی از فصل مربوط به آن هفته از روی آن قرائت می گردد.

تفیلاهای ویژه:
1- شبات (شنبه):
در شب و روز شنبه متن لحش و مقدمات و مؤخرات تفیلاها تغییر می کند و عمدتا به موضوع قداست روز شنبه اختصاص می یابند. همچنین صبح روز شنبه علاوه بر تفیلای شحریت یک نوبت تفیلای اضافی تحت عنوان «موساف» نیز خوانده می شود. صبح روز شنبه پس از تفیلای شحریت از تومار تورات که «سِفِر تورا» نام دارد یک بخش کامل قرائت می گردد. لازم به ذکر است که تورات شامل پنج کتاب حضرت موسی است و به پنجاه و چهار بخش موضوعی «پاراشا» به ترتیب تقسیم شده است که در هر هفته یک یا دو پاراشا قرائت می گردد و در پایان یک سال یک دوره قرائت آن کامل می گردد.
همچنین عصر روز شنبه نیز در تفیلای مینحا بخش کوتاهی از سفر تورا قرائت می گردد. با غروب آفتاب روز شنبه متن تفیلای عرویت به شکل عادی و تنها با تغییراتی جزئی خوانده می شود.
2- رُوش حُودِش (اول ماه عبری):
در روزهای اول ماه عبری، علاوه بر اضافه شدن بخش مخصوص در لحش، پس از آن یک متن ویژه بنام «هَلِل» (به معنای تهلیل و سپاس از خداوند) قرائت بخش خاصی از سفر تورا و تفیلای موساف اضافه می شود.
در کتابهای اهل سنت آمده است که آمین گفتن سنتی است وجوبی و نقل شده که متفق علیه امامان سه گانه آنان است که ذکر آن بعد از سوره حمد برای امام جماعت و کلیه مأمومین و شخصی که نماز را به فرادی می خواند واجب شمرده شده . ولی امام دیگر اهل سنت یعنی (مالک) گفته است که این عمل مستحب است و سنت واجبه ای نیست که امامان سه گانه برای آن اتفاق دارند .
برخی فقهای امامیه نقل شده است که ذکر این کلمه حرام نیست و نماز را نیز باطل نمی کند (مانند بقیه دعاها در نماز ) و عده ای از آنان گفته اند این ذکر حرام است و موجب بطلان نماز می شود مثلا سید محمد کاظم طباطبایی یزدی در عروه الوثقی می گوید : از موارد باطل کننده نماز ذکر عمدی کلمه آمین بعد از اتمام سوره حمد است در صورتی که ضرورتی مانند تقیه در میان نباشد و فرقی نیست در اینکه این ذکر را بلند بگوید یا آرام و یا اینکه گوینده ذکر آمین امام جماعت باشد یا مأموم در جماعت باشد و یا آنکه ذکر را در نماز فرادی بگوید .
آمین واژه‌ای از ریش? «ا ـ م ـ ن» که در زبانهای سامی کهن به معنی استوار و ثابت به کار می‌رفته است، اما انتشار آن در جهان از زبان عبری آغاز شده است.
در زبان عبری: لفظ آمن نخست در قالب وصفی و به معنی درست و راست به کار می رفته است ولی در سفر اشعیاء (65: 16) به صورت اسم به کار رفته است. این واژه 30 بار در متن مَسوره‌ایِ عهد عتیق و 33 بار در ترجم? یونانی معروف به «هفتادی» آن (سده 3ق م) آمده است. شاید وجود آن در کتاب اول تواریخ ایام (16: 36) و کتاب اول پادشاهان (1: 36) دلالت بر آن داشته باشد که این کلمه حتی پیش از سد? 4ق م در ادعیه و شعائر دینی یهود به کار می‌رفته است. در سنت کهن یهود، بیش‌تر آن را در آغاز نیایش و گاه نیز در پایان آن می‌آورده‌اند. تکرار آن در پایان دعا و نماز و سرود دینی، هم تأکید و تأیید آن گفتار یا دعا بوده، و هم به امید اینکه همگی، با ذکر آمین، در برکات نیایشی که به جا آورده می‌شد، شریک شوند. در دور? تلمودی و سنن بعدی یهود چگونگی ادای این کلمه در موارد مختلف اهمیت خاص پیدا کرد و اعتقاد بر این بود که خداوند به ادعیه‌ای که خطاب به اوست، «آمین» می‌گوید.
سنت یهود به کلیسای مسیحی راه یافت و کلمه آمین 119 بار در عهد جدید تکرار شد که در 52 مورد نحوه استعمال آن با آمین یهود اندکی متفاوت است. این واژه سپس از طریق کتاب مقدس تقریباً در تمام زبانهای عمد? جهان منتشر شد (نک‍: جودائیکا، II/803؛ قاموس کتاب مقدس).

نمازگزاری در آیین مسیحیت
در شریعت عیسی علیه السلام برپایی نماز از واجبات مهمی است که خداوند، در همان آغاز تولد به ایشان توصیه کرد. اولین کلماتی که حضرت عیسی پس از تولد در جمع مردم حیرت زده بیان کرد، در مورد نماز بود. قرآن می فرماید: حضرت عیسی علیه السلام چنین گفت:
انی عبدالله آتانی الکتاب و جعلنی نبیاً و جعلنی مبارکاً این ما کنت و اوصانی بالصلاه و الزکاه مادمت حیاً (مریم: 30)
من بنده خدا هستم. خداوند به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است مرا مایه برکت قرار داد هرکجا که باشم و تا زنده ام به نماز و زکات سفارش کرد.
قرآن در توصیف مریم علیها السلام - مادر حضرت عیسی علیه السلام - نیز پس از این که او را به خاطر ایمان، تقوا و پاکدامنی برگزیده زنان جهان نام می نهد، خطاب به او می فرماید:
یا مریم اقنتی لربک و اسجدی و ارکعی مع الراکعین (آل عمران: 42)
ای مریم برای پروردگارت خضوع کن و سجده به جا بیاور و با رکوع کنندگان رکوع کن.»
در روایات نیز بیان شده که حضرت عیسی علیه السلام در توصیه های شان به حواریون، از نماز به عنوان شرافتمندانه ترین عمل اخروی و بهترین یاری دهنده در فراز و نشیب های زندگی دنیوی یاد کرده است و در آن یاران خود را به پی گیری این فریضه الهی فرمان داده اند.(19)
در مجموع از آیات و روایات این گونه بر می آید که در مسیحیت نماز از دستورات ضروری و واجبات با اهمیتی است که حضرت عیسی علیه السلام مردم را به برپایی آن تشویق کرده است.


نمازگزاری در قاموس کتاب مقدس
قاموس کتاب مقدس، نماز را در مسیحیت چنین معنا می کند: «مقصود از نماز، گفت و گو کردن و صحبت داشتن با خدا و خواستن احتیاجات و اظهار تشکر و امتنان برای الطاف و مراحم حق تعالی می باشد.»(20) با این حال، بسیاری از مسیحیان معتقدند که چگونگی نظم و ترتیب و انجام عباداتی چون روزه و نماز به صورت اختیاری توسط شخص به جا آورنده تعیین می شود.(21) نماز «متفق علیه» نمازی است که حضرت مسیح به حواریون یاد داد.(22) در این نماز وضعیت نمازگزار مهم نیست و فرقی ندارد که نمازگزار ایستاده یا نشسته باشد؛ در حال سجده یا رکوع و چشمانش بسته یا باز باشد.(23) البته مسیحیان در روز یکشنبه نماز ویژه همان روز را دارند.(24) گفتنی است که در مسیحیت نیز، نمازی ارزشمند تلقی می شود که همراه حضور قلب و انس باشد.(25)
از مجموع آنچه گفته شد می توان نتیجه گرفت که نماز در آیین مسیحیت نیز یک فریضه است؛ هرچند اختلاف ها و حتی تناقض هایی در کتاب مقدس دیده می شود. برای مثال در بخشی از کتاب مقدس اصرار و تکرار در استجابت مؤثر است، (26) ولی در قسمتی دیگر از آن نهی شده و نماز و دعای مختصر بدون تکرار را تأیید می کند.(27)
نماز در دیگر ادیان الهی نیز جایگاه خاصی داشته و دیگر پیامبران الهی نیز در مورد نماز احکام خاصی را تبیین کرده و آن را به پا داشته اند.از جمله این پیامبران می توان به این بزرگان اشاره کرد: آدم،(28) نوح،(29) ادریس،(30) ابراهیم،(31) اسماعیل،(32) اسحاق(33) و یعقوب،(34)داوود،(35) سلیمان،(36) یونس،(37) شعیب،(38) زکریا،(39) لقمان،(40) لوط،(41) ایوب،(42) خضر،(43) ذوالکفل،(44) صالح،(45) شیث،(46).


نماز و ادیان غیر وحیانی
چون خداجویی در انسان فطری است، بشر در طول تاریخ در پی پرستش و عبادت معبود مورد نظر خود بوده است. با کمی دقت درمی یابیم که مسأله نیایش به ویژه نماز به ادیان وحیانی اختصاص نداشته است. چنان که تبتیان آن گاه در صومعه جشن می گیرند، نماز می خوانند(47) و نیایش می کنند.(48) درباره کنفسیوس آمده که نماز می خوانده است.(49) ایرانیان باستان نیز در دوره پارت ها و ساسانیان نمازی شبیه به نماز مسلمانان داشته اند و حتی قبل از نماز وضو می گرفته اند. برخی از آن ها در شبانه روز چهار نوبت نماز و برخی سه نوبت نماز می خوانده اند.(50) یونانیان باستان به وسیله نماز از خشم خدایان ایمنی می یافتند و یاری آن ها را جلب می کردند.(51) حتی اعراب بت پرست شبه جزیره عربستان پیش از ظهور اسلام در حریم کعبه نماز می خواندند. قرآن نماز آن ها را این گونه توصیف می کند: «و ما کان صلاتهم عند البیت الا مکأاً و تصدیه؛ نماز آن ها در کنار خانه خدا چیزی جز سوت کشیدن و کف زدن نبود.»(انفال:35)

پی نوشتها:
1- آیینه. آیین مزدیسنی، ص41، دیانت زرتشتی مقاله از مری بویس، ص155.
2- جان ناس، تاریخ جامع ادیان، ص481.
3- یکتاپرستی در ایران باستان، ص342.
4- سرود یکم اوستا یسنه هات 28آیه اول (اوستا، 7،1)؛ هات 54 آیه اول (اوستا، 1، 215)؛ هات 68 آیه 22 و24 (اوستا، 256،1)؛ دفتر سوم. یشتها، مهریشت کرده هشتم آیه 31 (اوستا، 360،1) قسمت پنج نیایش (اوستا،559،2و590).
5- آیینه، آیین مزدیسنی، ص45.
6- گنجینه تلمود، بخش ایمان و علو نماز، ص100 به نقل از یواموت، 64 الف؛ گنجینه تلمود ص102، به نقل از تعنیت، 8 الف؛ کتاب مقدس (عهد عتیق) 1193، مراثی ارمیاء باب سوم آیه 41؛ گنجینه تلمود، ص102 به نقل از براخوت باب 28 ب؛ گنجینه تلمود ص104 به نقل از مشینا آووت، 18:2.
7- یونس: 87.
8- اصل و نسب و دین های ایرانیان باستان، ص388.
9- وسایل الشیعه، ج1، ص170.
10- گنجینه تلمود، ص 103؛ کتاب اشعیاء بنی باب 5 آیه 2؛ کتاب مقدس (عهد عتیق) 107؛ کتاب ارمیاء بنی باب 12 آیه 4؛ کتاب مقدس، عهد عتیق 1114.
11- تحف العقول، 492.
12- بحارالانوار، ج13، ص8.
13- لئالی الاخبار، ج4، ص5.
14- کتاب مقدس، عهد عتیق شماره 383؛ سفر تکوین باب ششم آیه 13.
15- گنجینه تلمود، ص11 به نقل از براخوت، 32ب.
16- کتاب اشعیاء، فصل 45، آیه 24؛ اقامه الشهود فی ردالیهود (منقول رضایی) ص158.
17- کتاب مقدس، عهد عتیق 1114، کتاب ارمیاء نبی، باب 12باب 4/ کتاب مقدس، عهد عتیق 107، کتاب اشعیاء نبی باب 50، آیه 2.
18- کتاب مقدس، عهد عتیق871، کتاب مزامیر باب 55 آیه 18؛ اصل و نسب و دین های ایرانیان باستان ص388.
19- تحف العقول/ 508.
20- قاموس کتاب مقدس، 887.
21- مقارنه الادیان/179/2.
22- کتاب مقدس، عهد جدید/8.
23- قاموس کتاب مقدس، ص384.
24- انیس الاعلام، ج3، ص320.
25- قاموس کتاب مقدس، صص 384و385.
26- انجیل لوقا، باب 18، شماره یک تا هشت؛ کتاب مقدس، عهد جدید، ص126؛ انجیل لوقا، باب11، شماره 5تا11و39و42و44؛ کتاب مقدس، عهد جدید، 112،111و81.
27- انجیل متی، باب 6، شماره 7 و 8؛ من وحی المسیح، ص118؛ قاموس کتاب مقدس، ص 384؛ کتاب مقدس، عهد جدید، 111.
28- تفسیر قمی، ج1، ص37و38. وسایل الشیعه، ج3، ص9و10؛ بحارالانوار، ج11، ص260.
29- بحارالانوار، ج11، ص331.
30- بحارالانوار، ج11، ص280.
31- ابراهیم، 37و40.
32- مریم، 54.
33- انبیاء، 71و72.
34- همان.
35- بحارالانوار، ج14، ص16.
36- بحارالانوار، ج98، ص92؛ فلاح السائل، ص22؛ سفینه البحار، ج2، ص44.
37- مجمع البیان، ج7و8، ص166؛ تفسیر القرطبی، ج15، ص123.
38- هود، 89؛ الجامع لاحکام القرآن (تفسیر قرطبی)، ج9، ص87؛ مجمع البحرین طریحی، ج2، ص230.
39- آل عمران، 37.
40- لقمان، 17.
41- انبیاء، 73.
42- بحارالانوار، ج12، ص358.
43- همان، ج13، ص330.
44- همان، ج12، ص407.
45-همان، ج11، ص383.
46-همان، ج11، ص263.
47- تاریخ جامع ادیان، ص 246، 247و270.
48- همان، ص427.
49- ذیل الملل و النحل شهرستانی، ص21؛ تاریخ جامع ادیان، ص388.
50- اصل و نسب و دین های ایرانیان باستان، ص451و263و453؛ آثار الباقیه عن القرون الخالیه، ص206؛ ملل و نحل شهرستانی، ج2، ص57.
51- تاریخ تمدن ویل دورانت، ج1، ص228.




      
ارسال شده در شنبه 93/10/6 ساعت 1:18 ع توسط یک بنده ی شرمنده

1.  «ویلیام جیمز» روان شناس بزرگ امریکایی می گوید:

«دعا و نماز و به عبارت دیگر, اتصال با روح عالم خلقت و جان جانان, کاری اثر بخش و دارای نتیجه است. ثمره آن عبارت است از ایجاد یک جریان قدرت و نیرویی که به طور محسوس دارای آثار مادی و معنوی است.»[1]

 

2.  دکتر «وین دایر»:

«من در حال نماز به شیوه ای باور نکردنی از نور الهی برخوردار می شوم و احساس می کنم همه وجود من, روح است هر چند هنوز از داشتن جسم آگاه هستم و هنگامی که از این احساس روحانی و سیر و سیاحت در عالم روح به جسم خود باز می گردم, احساس قدرت می کنم گویی جسم من آگنده از مقدار زیادی انرژی شده است.»[2]

 

3.  «کارل یونگ» روان شناس بزرگ معاصر:

«واقعه نماز و دعای جمعی, بهره گیری از حیات فائق و متعالی است که برتر از همه مرزها و حدود زمانی و مکانی است و لحظه ای جاوید و ابدی در زمان است.»[3]

 

4.  «روژه گارودی» فیلسوف و دانشمند مشهور فرانسوی:

«در نماز انسان به خود باز می گردد و همه هستی را در وجود خویش احساس می کند و چنین است که انسان با ایمان به ستایش وادار می شود.»[4]

 

5.  دکتر «فرانک لاباخ» دانشمند مشهور اروپایی از قول دانشمند دیگری چنین می گوید:

«ای خداوند! ساعت کوتاهی که در حضور تو صرف می شود چه تغییر عظیمی به وجود می آورد چه بارهای سنگینی بر اثر آن از سینه ها برداشته می شود و چه زمین های خشکی که بر اثر رگبارهای دعا شاداب می گردد … .»[5]

 

6.  «مهاتما گاندی» رهبر بزرگ هند چه زیبا می گوید:

«دعا و نماز, زندگی مرا نجات داده است, من بدون آن مدت ها پیش دیوانه شده بودم. من در تجارب زندگی عمومی و خصوصی خود تلخ کامی های بسیار سختی داشته ام که مرا دستخوش ناامیدی می ساخت اگر توانسته ام بر این ناامیدی ها چیره شوم به خاطر دعا و نمازهایم بوده است. دعا و نماز را مانند حقیقت, بخشی از زندگی خود به شمار نمی آورم بلکه تنها به خاطر نیاز و احتیاج شدید روحی آن را به کار می بسته ام, زیرا اغلب خود را در حال و وضعی می یافتم که احتمالا بدون نماز و دعا نمی توانستم شادمان باشم. هر چه زمان می گذشت اعتقاد من به خدا افزایش می یافت و نیاز من به دعا و نماز بیشتر می شد و صورتی مقاومت ناپذیر به خود می گرفت. بدون آن زندگی سرد و تهی بود.

به همان اندازه که غذا برای بدن لازم است دعا و نماز برای روح ضرورت دارد. در واقع آن قدر که دعا و نماز برای روح لازم است, غذا برای بدن ضرورت ندارد زیرا اغلب لازم است به خاطر سلامت بیشتر خودمان گرسنگی بدهیم و از غذاخوردن خودداری کنیم, اما در مورد دعا و نماز چنین اجتنابی نمی توان وجود اشته باشد.[6]

گاندی در جای دیگر می گوید: «من کوچکترین شکی ندارم که نماز و دعا, وسیله غیر قابل انکاری برای پاک کردن قلب از امیال نفسانی است ولی باید با منتهای تواضع آمیخته گردد.»[7]

 

7.  دکتر «الکسیس کارل» فیزیولوژیست معروف فرانوسی می گوید:

«حالت دعا و مناجات, اثراتی در اعضای بدن ما به جا می گذارد که در نوع خود بی سابقه است این اثر در روزهای اول آن قدرها جالب توجه نیست اما کم کم وقتی عادی شد, هیچ لذتی نمی تواند با آن برابری کند.»

و در جای دیگر می گوید: «نیایش, پرواز روح است به سوی خدا، یا حالت پرستش عاشقانه ای است نسبت به آن مبدأیی که معجزه حیات از او سرزده است و بالاخره نیایش, نمودار کوشش انسان است برای ارتباط با آن وجود نامرئی, آفریدگار هستی, عقل کل, قدرت نامحدود و خیر مطلق.»[8]


 


[1] . ویلیام جیمز, دین و روان, ترجمه مهدی قانی، ص 177

[2] . وین دایر, درمان با عرفان, ترجمه جمال هاشمی, ص 308

[3] . جهان نگری کارل یونگ, ترجمه جلال ستاری, ص 218

[4] . علی اصغر عزیزی تهرانی, حضور قلب در نماز, انتشارات بوستان کتاب, چاپ پنجم, 1382، ص 121

[5] . همان.

[6] . همه مردم با هم برابرند, مهاتما گاندی, ترجمه محمود تفضلی, صص 106-107

[7] . رؤیایی با حقیقت, مهاتما گاندی, ترجمه لیلی شاپوریان, ص 79

[8] . الکسیس کارل, نیایش, ترجمه علی شریعتی, ص 41




      


پیامهای عمومی ارسال شده

+ دوستی می گفت: به نظرت قرمزیِ رنگ پرچم کم رنگ نشده ؟؟!!! بهش گفتم سرخیِ پرچم از سرخی خون شهداست. خون شهدا هیچ وقت کم رنگ نمیشه . اما این ماییم که گاهی با کارها و غفلتهامون، گرد و غبار فراموشی روشون می پاشیم و کم رنگشون می کنیم ....."

+ یا اله العاصین! خودت فرمودی : نبیء عبادی انا الغفور الرحیم اینک دلخوشم به همین آیه ات

+ قطار توی راه آهن برای نماز مغرب و عشاء متوقف شد. گفت ما می ریم گوشی هامون رو توی ایستگاه بذاریم شارژ بشه. برسیم خونه هنوزم وقت برای نماز هست. اونجا نمازمون رو می خونیم.درسته که وقتی قطار ایستاده بود از اولِ وقتِ نماز گذشته بود اما وقتی به خونه می رسیدن، آخر وقت نماز میشد. با خودم گفتم کاش اونقدری که به فکر شارژ موبایلشه، به فکر شارژ روحش بود!

+ استادفرمود: شیطان برای وسوسه شدن آدم و حوا برای خوردن میوه ی درخت ممنوعه قسم یادکردخیرخواه اوناست: وَقَاسَمَهُمَآإِنِّى لَکُمَالَمِنَ النَّصِحِینَ اماجایی به عزت و جلال خداقسم خوردتموم بنده هاروگمراه کنه:قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ استادگفت:اونجاکه سوگند یادکردخیرخواه آدم و حواست،‌ اونطوروسوسه شون کردوازبهشت بیرون شدن.برای ماکه باسوگنددشمنی آشکاراعلام کرده،چه خواهد کرد؟

+ توی ایام ماه مبارک چقدر دلم برای غربت خدا روی این کره ی خاکی سوخت چقدر دلم برای مظلومیت دین مون سوخت وقتی می دیدم که چقدر راحت و علنی روزه خواری می کنن... وقتی می دیدم چقدر راحت و ساده دین رو بازیچه قرار می دن و در مورد روزه و حتی پرداخت فطریه هم جک می گن.... وقتی می دیدم بی هیچ دلیل موجهی روزه خوری می کنن اما توان روزه گرفتن رو دارن .... اونوقت بود که دلم برای غریبی خدا می سوخت

+ رب اجعلنی مقیم الصلوه و من ذریتی